۱۳۹۹ اسفند ۶, چهارشنبه

اعتصاب کارگران شرکت آویژه پالایشگاه نفت سنگین قشم جهت تسویه حقوق و مزایا


 اعتصاب کارگران شرکت آویژه پالایشگاه نفت سنگین قشم که از روز اول اسفند ماه ۹۹ شروع شده است، همچنان ادامه دارد.

به گزارش سندیکای کارگران فلزکار مکانیک ایران، ۲۰۰ کارگر شرکت آویژه در پالایشگاه نفت سنگین قشم از اول اسفند در اعتصاب به سر می‌برند و در محوطه این پالایشگاه تجمع کرده‌ و خواستار تسویه حقوق و مزایای خود تا اول اسفند ماه شده‌اند.

بنا به این گزارش، در سال ۹۸ و با شیوع ویروس کرونا به خواسته سندیکای کارگران فلزکار مکانیک ایران و گروه پایپینگ و اکیپ پروژه‌ای‌ها، از کارگران خواسته شد کارهای خود را به سرانجام رسانده و تا بهداشتی شدن محیط کار در خانه بمانند و کارفرمایان را هم موظف کردند که حقوق و مزایا و عیدی کارگران را تا آخر اسفند ۹۸ به کارگران‌شان پرداخت کنند.

اما متاسفانه کارفرمایان سودجو از این عمل خودداری کرده، به بهانه ترک پروژه‌ها آن چه اجحاف بود در حق کارگران روا داشتند.

در ادامه این گزارش آمده است: «در اعتصاب بزرگ و سراسری مرداد ماه ۹۹ که برای افزایش حقوق‌ها و بهتر شدن شرایط کاری انجام گرفت، کارفرمایان وعده دادند حقوق اسفند ماه ۹۸ کارگران را پرداخت کنند.»

گزارش ادامه می‌دهد: «متاسفانه شرکت آویژە در پالایشگاە نفت سنگین قشم از دادن حقوق اسفند سال ۹۸ سرباز زده است؛ همچنین کارگران این شرکت هنوز حقوق دی ماه و بهمن ماه خود را نیز دریافت نکرده و به همین خاطر از اول اسفند اعتصاب کرده در خوابگاه‌های خود تا حاصل شدن نتیجه خواسته‌هایشان مانده‌اند.»


در گزارش سندیکای کارگران فلزکار مکانیک ایران آمده است:


«در حال حاضر کارگران در محوطه پالایشگاه جمع شده و خواهان دستمزدهای عقب افتاده خود هستند و نیروی انتظامی نیز در مقابل درب پالایشگاه حضور دارد.»

سندیکای کارگران فلزکار مکانیک ایران و گروه پایپینگ و اکیپ پروژه‌ای‌ها ضمن محکوم کردن این عمل شرکت آویژه، حمایت خود را از این کارگران اعلام داشته و از هرگونه کمکی برای به پیروزی رسیدن این اعتصاب دریغ نخواهد کرد.

علاوه بر این بدون شک کارگران آگهی‌های کار شرکت خلاف‌کار آویژه را بی‌پاسخ گذاشته، به حمایت از خانواده‌های کارگری برادران‌شان، این شرکت را تا حاصل شدن نتیجه تحریم کارگری خواهند کرد.


تسخیر پایگاه سپاه پاسداران توسط جوانان سرجنگل زاهدان و آتش زدن خودروها و فرار پاسداران

 


در پی کشتار وسیع سوختبران بلوچ توسط نیروهای سپاه پاسداران، امروز چهارشنبه ۶ اسفند ۹۹، اعتراضات عمومی مردم در استان سیستان و بلوچستان کماکان ادامه دارد.

از همین رو جو امنیتی شدیدی در شهرهای مختلف استان و بخصوص در زاهدان و منطقه سرجنگل کورین بر قرار است. نیروهای امنیتی و نظامی در زاهدان، در حالت آماده باش جهت مقابله و جلوگیری از شکل گرفتن اعتراضات می باشند.

به رغم همه تمهیدات نیروهای سپاه و فرماندهی نظامی استان، جوانان غیور بلوچ، در پاسخ به جنایت هولناک سپاه، موفق شدند، با دست خالی، طی یک درگیری، پایگاه سپاه در سرجنگل کورین در زاهدان را به تصوف خود در آورند.

جوانان دلیر بلوچ، پس از بیرون راندن نیروهای سپاه از پایگاه، اقدام به آتش زدن خودروی سپاه که در پایگاه باقی‌مانده بود زدند. آنها سپس با تعقیف نیروهای مسلح سپاه، آنها را فراری داده و از منطقه دور کردند.

روز دوشنبه ۴ اسفند ماه ۹۹، نیروهای نظامی سپاه پاسداران سیستان و بلوچستان که به مرصاد شهرت دارند، با بستن مسیرهای سوختبران و حفر چاله‌های بزرگ در نقاط صفر مرزی از تردد آنها ممانعت به عمل آورده که با اعتراض سوختبران مواجه شدند.

از صبح دوشنبه جمع زیادی از سوختبران به صورت مسالمت‌آمیز، در برابر پاسگاه سپاه در این منطقه مرزی تجمع کرده و خواستار بازگشایی مرز و اجازه تردد شدند. این تجمع منجر به درگیری و شلیک نیروهای سپاه پاسداران به سمت سوختبران شد. با شلیک نیروهای سپاه، تعداد زیادی از سوختبران زحمتکش کشته و زخمی شدند. برخی منابع محلی تعداد سوختبران کشته و مجروح را بیش از ۵۰ تن ذکر نمودند.

از صبح سه‌شنبه ۵ اسفند ۹۹، اعتراضات وسیع مردمی در سراوان و دیگر نقاط سیستان و بلوچستان علیه این جنایت سپاه شکل گرفت که تا امروز کماکان ادامه دارد.



۱۳۹۹ اسفند ۵, سه‌شنبه

دومین نامه‌ شجاعانه زندانی سیاسی حمزه درویش از درون زندان لاکان رشت خطاب به خامنه‌ای


 

حمزه درویش، زندانی سیاسی محبوس در زندان لاکان رشت، برای دومین بار با انتشار نامه‌ای سرگشاده خطاب به خامنه‌ای، ضمن جنایتکار خواندن وی، به تشریح گوشه‌ای از جنایاتی که در حق او و دیگر زندانیان سیاسی در زندان‌ها روا داشته می‌شود، پرداخته است.


متن کامل نامه زندانی سیاسی حمزه درویش:


«خامنه‌ای جنایتکار!


چندی پیش نامه‌ای سرگشاده برایتان نوشتم و حقایقی از شخصیت منفورتان را بیان نمودم؛ با این تصور که شاید بر روی تو و زیردستانت تاثیر گذاشته و انسانیت را در خود بپرورانید؛ با درک منطقی رفتار نموده و دست از جرم و جنایت و اعدام‌ها برکشید، اما زهی خیال باطل.

طبق معمول، زیردستانت به سراغم آمده و متوسل به زور و ضرب و هتاکی و فحاشی شده تا این‌گونه در مقابل یک زندانی بی‌دفاع قدرت‌نمایی کنند و بیماری سادیسمی خود را اندکی تسکین بخشند.

این موضوعی است که در طی ۵ سال حبسم کاملا به آن عادت کرده‌ام؛ اما موضوع جدید و جالب‌تر از آن، درخواست زیردستانت از من بود؛ آنان با زور و اجبار از من می‌خواستند که با نوشتن نامه‌ای از تو معذرت‌خواهی کرده و درخواست بخشش کنم تا بلکه رأفتت شامل حال من گردد و منجر به آزادیم شود.

هر کس نداند فکر می‌کند تو و زیردستانت چقدر انسان‌های خوب، مهربان و دلسوزی هستید، اما نمی‌داند پشت چهره‌ این مدعیان دروغگو چه شخصیت‌های جنایتکار، بی‌رحم و مخوفی مخفی شده و رأفت فقط یک نکته‌ انحرافی است.

کسانی که طعم تلخ رأفتت را چشیده‌اند خوب می‌دانند که چه می‌گویم و خوب می‌دانند که رأفت «رهبری»، فریبی بیش نیست.

شعارهایی که با تبلیغ آن در رسانه‌ها، می‌خواهند شخصیت حقیقی‌ات که تنگ‌بینی و بی‌رحمی است را بپوشانند؛ ۵ سال پیش زیردستانت با همین شعار مرا فریب داده و نه تنها ۵ سال از بهترین سال‌های زندگی‌ام را تاکنون از من گرفته‌اند، بلکه خانواده، بهترین دوستان و نزدیکان، سلامتی و همه چیزم را از من گرفتند.

آقای خامنه‌ای! رهبر حقیر، منفور و بدبخت، حال سوال اینجاست چگونه مدعی رأفت هستی در حالی که به‌ همراه و کمک زیردستانت در عرض ۳ روز، ۱۷۰۰ نفر از مردم ایران را به خاطر اعتراض به گران‌شدن بنزین کشتی؟

چگونه مدعی رأفت هستی در حالی که مخالفانت را ترور، زندانی و یا اعدام می‌کنی؟

چگونه مدعی رأفت هستی که برای رسیدن به هدف شوم امپراتوری خودت، مردم ایران را به گروگان گرفته و در فقر و تنگ‌دستی نگه داشته‌ای؟

رأفتی که تو مدعی آن هستی، روی هیتلر و بسیاری از جنایتکاران و جلادان را سفید کرده‌ است؛ مردم ایران هیچ احتیاجی به رأفت و دلسوزی تو و زیردستانت ندارند، فقط شر خودت و زیردستانت را از مردم ایران دور کن.

تو و زیردستانت همان شخصیت داستان سر گردنه هستید که انقلاب مردم ایران را دزدیده و سرمایه کشورمان ایران را به یغما برده‌اید، اما دست تو و زیردستانت برای مردم ایران رو شده و دیگر حنایتان رنگی ندارد و نخواهد داشت.

با مکر و نیرنگ و فریب، دشمن خودت را دشمن مردم ایران معرفی نکن و با چنین بهانه‌هایی ثروت کشور ما را حیف و میل نکن، بلکه این را به یقین بدان، تو و زیردستانت دشمن اصلی مردم ایران هستید.

دیگر از ماندن در انفرادی‌های طولانی مدت و شکنجه‌های روحی، جسمی و روانی تو و زیردستانت نمی‌ترسم و تا روزی که زنده هستم با افتخار و سربلندی می‌گویم: مرگ برخامنه‌ای ـ لعنت بر خمینی.

آقای خامنه‌ای! این را بدان در قانون خداوند، ظلم هرگز پایدار نیست و تو نه تنها یک شخص ظالم بلکه یک شخص ستمگر، سنگدل، بیرحم، جنایتکار، جلاد، جانی و دیکتاتور مطلق هستی که هرگز از تو به نیکی یاد نخواهد شد.

در آخر، می‌خواهم بگویم اگر من با چنین پرونده‌ سیاهی جای تو بودم سر به کوه و بیابان می‌گذاشتم و یا اینکه با نیم متر طناب به زندگی خود پایان می‌دادم.

ای کاش می‌توانستم طنابی که کارشناسان اطلاعات گیلان به من داده و من را تحریک و تشویق به خودکشی کرده بودند را برای تو بفرستم تا اجری هم نصیب بنده گردد.»


حمزه درویش/۴ اسفندماه ۱۳۹۹/ زندان لاکان رشت


محاصره پادگان سپاه توسط جوانان سراوان و اعزام خودروهای زرهی برای مقابله با جوانان



به دنبال کشته و مجروح شدن تعداد زیادی از سوختبران بلوچ توسط سپاه پاسداران و نیروهای مرزی در نقطه صفر مرزی آسکان از شهرستان سراوان و فراخوان مردم برای اعتراض به این عمل جنایت‌کارانه، صبح روز سه‌شنبه ۵ اسفند ماه ۹۹، مردم اقدام به تسخیر فرمانداری سراوان نمودند.
روز دوشنبه ۴ اسفند ماه ۹۹، نیروهای نظامی سپاه پاسداران سیستان و بلوچستان که به مرصاد شهرت دارند، با بستن مسیرهای سوختبران و حفر چاله‌های بزرگ در نقاط صفر مرزی از تردد آنها ممانعت به عمل آورده که با اعتراض سوختبران مواجه شدند.

از صبح دوشنبه جمع زیادی از سوختبران در برابر پاسگاه سپاه در این منطقه مرزی تجمع کرده و خواستار بازگشایی مرز و اجازه تردد شدند که این تجمع منجر به درگیری و شلیک نیروهای سپاه پاسداران به سمت سوختبران شد.

بنا به اعلام منابع محلی تاکنون هویت ۱۰ تن از جان باختگان این حادثه مشخص و منتشر شده است.

برخی گزارشات، تعداد کشته‌ها و مجروحین را بسیار بیش از این اعلام کرده‌اند و یک سوختبر نیز که در این درگیری حضور داشت، گفت: آمار کشته و زخمی‌ها بیش از ۵۰ نفر است که با وجود محاصره، آمبولانس‌ها اجساد کشته و مجروحین را منتقل کرده‌اند.

کمپین فعالین بلوچ هویت ۱۵ سوختبر کشته و مجروح را اعلام کرده است.

در اعتراض به کشته و مجروح شدن سوختبران، مردم از صبح امروز (سه‌شنبه) به محل فرمانداری سراوان هجوم برده و آن را به آتش کشیدند.



۱۳۹۹ اسفند ۴, دوشنبه

کشته و زخمی شدن ده‌ها تن از سوختبران بر اثر تیراندازی نیروهای سپاه

تیراندازی وسیع نیروهای سپاه پاسداران در نقاط صفر مرزی، موجب کشته و زخمی شدن ده‌ها تن از سوختبران شده‌است.

 به گزارش کمپین فعالین بلوچ، امروز ۴ اسفند ماه ۹۹، در واقعه‌ای تأسف‌بار و دردناک، سپاه پاسداران با تیراندازی مستقیم به سمت سوختبران بلوچ در نقطه صفر مرزی «آسکان» شهرستان سراوان باعث کشته و زخمی شدن ده‌ها تن از سوختبران زحمتکش بلوچ شده است.

سپاه پاسداران با بستن و حفر چاله های بزرگ در نقاط صفر مرزی از تردد سوختبران بلوچ ممانعت کرده که با اعتراض آنها مواجه شده است.

شماری از سوختبران با حضور در مقابل پایگاه سپاه خواستار بازگشایی مرز و اجازه تردد به سوختبران شدند که با تیراندازی نیروهای سپاه پاسداران مواجه شدند.

گزارش‌های رسیده تایید می‌کند که بر اثر تیراندازی نیروهای سپاه پاسداران دست‌کم ده‌ها تن از سوختبران زحمتکش و محروم، کشته و زخمی شدند.

هویت دو تن از سوختبران که با تیراندازی نیروهای سپاه پاسداران کشته شدند، «انس صاحب زاده» اهل روستای حق آباد بم پشت و «رحمن» اهل روستای پرکن شهرستان مهرستان عنوان شده است.

همچنین هویت دو تن از زخمی شدگان، «عبدالستار دهواری» فرزند خیرمحمد اهل روستای کلپورگان و «سلمان» فرزند جنگهان محرز شده که سلمان بیهوش و به بخش آی سی یو منتقل شده است.

به گفته منابع مطلع، «سپاه پاسداران برای متفرق کردن سوختبران از نیروهای مرصاد نیز کمک خواسته و آنها نیز با تجهیزات کامل در منطقه حاضر شده و سوختبران بلوچ در محاصره نیروهای مرزبانی قرار دارند.»

یک سوختبر دیگر به گزارشگر کمپین گفت: «آمار کشته و زخمی ها بیش از ۵۰ تن است که با وجود محاصره شدن، آمبولانس ها در حال انتقال اجساد کشته و زخمی شده ها هستند.»

بر اساس این گزارش، حدود ده ها دستگاه از خودروهای سوختبران نیز توسط ماموران سپاه پاسداران به آتش کشیده شدند. فیلم‌های منتشر شده در فضای مجازی، گویای آمار بالای قربانیان این عملیات گسترده سپاه پاسداران است. برخی تصاویر منتشرشده گواه این است که سپاه با تیربار تانک زرهی، به سوی سوختبران شلیک می‌کند.

فقر و گرانی و نبود شغل مناسب برای جوانان این سرزمین محروم، باعث شده است که جوانان، برای امرار معاش به کار سوختبری روی بیاورند، کاری که زندگی آنها و خانواده‌شان را پیوسته درخطر نابودی قرار می‌دهد.

۱۳۹۹ اسفند ۳, یکشنبه

گزارش ماهانه شبکه حقوق بشر کردستان؛ بازداشت ۳۷ فعال کرد و جان باختن ۴ کولبر در بهمن ماه

روز یکشنبه ۳ اسفند ماه ۹۹، شبکه حقوق بشر کردستان گزارش ماهانه بهمن ماه را منتشر کرده است که در آن به بازداشت ۳۷ فعال کرد و جان باختن ۴ کولبر طی ماه بهمن اشاره می‌کند.


بنا به این گزارش و براساس اطلاعات گردآوری شده از سوی مرکز آمار و اسناد شبکه حقوق بشر کردستان، در بهمن ماه ۹۹، دست‌کم ۳۷ شهروند و فعال کرد در ۸ شهر مختلف ایران بازداشت شده‌اند.


از این تعداد ۶ نفر جهت اجرای حکم حبس و ۳۱ نفر دیگر توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده‌اند؛ هم زمان بیش از ۱۰ فعال مدنی، مذهبی، فرهنگی، ادبی و هنری نیز توسط نهادهای امنیتی احضار و برای چندین ساعت مورد بازجویی قرار گرفته‌اند.


همچنین در این گزارش آمده است: «در ماه بهمن یک جوان اهل دیواندره به نام مهرداد طالشی پس از بازداشت توسط نیروهای کلانتری در تهران در بازداشتگاه اداره آگاهی شاپور به قتل رسید و جسد وی در بیمارستان به خانواده‌اش تحویل داده شد. تاکنون شکایت و پیگیرهای خانواده وی علیه نیروهای انتظامی بی‌نتیجه بوده است.»


علاوه بر این گزارش ادامه می‌دهد: «در این ماه (بهمن) دست‌کم ۴ کولبر به نامهای هاشم حسینی، خالد احمدپور، آرام جاتن و شهرام قادری در اثر تیراندازی، سقوط از ارتفاعات مرزی و سرمازدگی جان خود را از دست داده‌اند و ۶ کولبر دیگر نیز زخمی شده‌اند.»

همچنین یک کاسبکار به نام بهزاد هاشمی‌اصل نیز با تیراندازی نیروهای انتظامی، خودروش واژگون و وی پس از چند روز بستری در بیمارستان جان باخت.


گزارش شبکه حقوق بشر کردستان ادامه می‌دهد: «در بهمن ماه ۱۵ شهروند و فعال کرد از سوی دادگاه انقلاب در شهرهای مختلف به احکام حبس از ۳ ماه تا ۵ سال محکوم شده‌اند.»


بنا به این گزارش، در یک ماه گذشته یک شهروند و ۲ نفر از نیروهای نظامی ایران در اثر انفجار مین در مناطق مرزی مهران و سرپل‌ذهاب استان‌های ایلام و کرمانشاه کشته و دو شهروند دیگر نیز مصدوم شدند.


بیانیه ۹۶ تن از زندانیان سیاسی در زندانهای اوین، رجایی شهر و تهران بزرگ؛ صدای دادخواهی ما را بشنوید



روز شنبه ۱ اسفند، ۹۶ تن از زندانیان سیاسی در زندان‌های اوین، رجایی‌شهر و تهران بزرگ با صدور بیانیه‌ای تحت عنوان «صدای دادخواهی ما را بشنوید» نسبت به وضعیت زندانی بهنام محجوبی اعتراض کرده و خواستار آزادی همه زندانیان سیاسی شده‌اند.

متن کامل بیانیه ۹۶ تن از زندانیان سیاسی در زندان‌های اوین، رجایی‌شهر و تهران بزرگ:

«طبق آخرین خبرها، بهنام محجوبی زندانی عقیدتی، با سطح هوشیاری بسیار پایین در اغما به سر می‌برد.

او در سال ۱۳۹۶ به اتهام شرکت در یکی از تجمع‌های دراویش بازداشت و چندی بعد در دادگاه به دو سال حبس محکوم شد.

بهنام دچار بیماری «پانیک اتک» هست و هنگامی که در خرداد امسال برای اجرای حکم به زندان احضار شد با این بیماری دست به گریبان بود؛ در دوران حبس بیماریش تشدید شد، طوری که بنابر اعلام پزشکی قانونی قادر به تحمل حبس نبود، اما مجریان سیاست انتقام‌جویی و آزار زندانیان سیاسی و عقیدتی، نظر پزشکی قانونی را به هیچ انگاشتند و همچنان او را در زندان نگاه داشتند.

بهنام، در همه‌ ماه‌های حبس، در راه و نیم‌راه بند و بهداری زندان بود و با عوارض بیماری و دشواری‌های تامین دارو و بی‌دارویی دست و پنجه نرم می‌کرد و گرفتار سیستم پزشکی و درمان ناکارآمد و بی‌توجه زندان بود؛ سرانجام در نیمه شب ۲۴ بهمن پس از آن که حالش وخیم می‌شود، هم‌بندی‌هایش او را به بهداری می‌برند و…

اکنون، او در بیمارستان به زندگی نباتی فرو رفته است؛ یعنی فرو برده‌اندش! جان جوانش را بر لبه‌ی پرتگاه نیستی آونگ کرده‌اند تا سیستمی بر سر کار بماند که از آغاز جز تحمیل خفقان و فقر و فلاکت بر مردم و ستم مضاعف بر زندانیان و تامین منافع قشری زراندوز کاری نکرده‌است.

بهنام را آن سیستمی به زندگی نباتی کشاند که استفاده‌ مردم از حق آزادی بیان را جرم می‌داند و زندان‌ها را از مردان و زنان منتقد، معترض و مخالف انباشته است.

بهنام را آن قوانین و مقرراتی تا دم مرگ برده است که در هیچ یک از مراحل تشکیل پرونده، دادرسی، دادگاه و اجرای حکمش ذره‌ای عدالت وجود ندارد؛ قوانین و مقررات و مجریانی که رویکردشان بر له کردن شخصیت زندانی، به زانو درآوردن او و تنبیه و آزار وی و خانواده‌اش استوار است.

بهنام در زندانی ذره ذره جسم و روانش کاهیده و همسایه‌ مرگ شد که از حداقل‌ها و مناسبات لازم برای زندگی انسان برخوردار نبوده است و هر جزء آن با سلامت جسم و روان زندانی سر ستیز دارد.

بهنام نخستین قربانی این شرایط ظالمانه نبوده و چنان چه این وضع ادامه یابد، آخرین آن نیز نخواهد بود؛ کم نیستند کسانی که هم اکنون با وضع مشابه بهنام در زندان به سر می‌برند و هیچ گوشی، شنوای فریاد دادخواهی‌شان نیست. امروز بهنام می‌توانست سر زنده در کنار خانواده و عزیزانش باشد، اگر صدای دادخواهی‌ا‌ش شنیده می‌شد.

ما زندانیان امضا کننده‌ این بیانیه، شاهدان مستقیم رنج‌ها و شرایط دهشتناک زندان، توجه همه‌ انسان‌های شریف و آزاداندیش، وجدان‌های بیدار و سازمان‌ها و نهادهای مدافع حقوق بشر در ایران و جهان را به این بیداد‌ها جلب می‌کنیم و خواهان شناسایی و محاکمه‌ کسانی هستیم که موجب وضعیت فعلی بهنام محجوبی شده‌اند؛ خواهان تغییر قوانین، مقرارت و شرایط ضدانسانی حاکم بر زندان‌ها هستیم و اولین گام را آزادی بی‌قید و شرط زندانیان سیاسی و عقیدتی می‌دانیم.


۱۳۹۹ اسفند ۱, جمعه

احضار علی نجاتی کارگر بازنشسته شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه


خبرهای رسیده از سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه حاکی است که از طرف اجرای احکام زندان اوین، با علی نجاتی، کارگر بازنشسته این شرکت، تماس گرفته شده تا وی برای تحمل حکم ۵ سال زندان خود را به زندان معرفی نماید. در طي اين تماس، علي نجاتي تهديد شد كه در صورت عدم حضور در این مرحله، حساب بانکی‌اش مسدود خواهد شد. و مدتی بعد از این تماس، حساب بانکی او از طرف زندان اوین مسدود شد.


با پیگیری‌های به عمل آمده از سوی همکاران علی نجاتی در شعبه یک اجرای احکام زندان اوین، مشخص شد که پرونده علی نجاتی مربوط به اعتصابات کارگران نیشکر هفت تپه بوده که قبلا مختومه اعلام شده بود.


در همین رابطه یک اطلاعیه از سوی سندیکا صادر شده که به قرار زیر آست:


همگان در جریانند که بعد از اعتصابات کارگران نیشکر هفت‌تپه، در سال ۱۳۹۷، توسط نهادهای امنیتی، علیه جمعی از نمایندگان کارگران هفت تپه، از جمله علی نجاتی،  اسماعیل بخشی، محمد خنیفر و جمعی از اعضای نشریه گام، و فعال مدنی سپیده قلیان، پرونده تشکیل شده و نامبردگان بازداشت شده بودند.


بعد از پرونده‌سازی و گرفتن اعترافات اجباری تلویزیونی توسط بازجو خبرنگاران صدا و  سیما و نمايش مستند طراحي سوخته، برای بازداشت شدگان هفت تپه بیش از ۱۲۰ سال حکم اعلام شد که این احکام بی ربط و کیلویی، مورد اعتراض  کارگران و فعالین کارگری قرار گرفت و بعد از آن رئیس قوه قضاییه اعلام داشت که احکام صادر شده بررسی خواهد شد.


در ادامه اعتراضات کارگران که در راستای آزادی بازداشت‌ شدگان صورت گرفته بود، از طرف قوه قضاییه اعلام شد که تمام کارگران، تاکید می کنیم، تمام کارگران و اعضای نشریه گام که در ارتباط با اعتصاب‌های هفت تپه بازداشت و به حبس‌های طولانی مدت محکوم شده بودند مشمول عفو قرار گرفته، از وثیقه‌های آنان رفع توقیف شده و پرونده‌های آنان – که به طور طبیعی و معقول شامل علی نجاتی نیز می‌شد –  مختومه اعلام شده است. و لذا پرونده‌سازي‌ مجدد براي علی نجاتی در حالی انجام می‌شود كه بر اساس تمام شواهد و قرائن و همچنین توضیحات علی نجاتی در زمان بازجویی، ایشان بیش از ۱۰ سال است که بازنشسته شده و در طول این مدت، هیچ گونه حضوری در اعتصابات هفت تپه نداشته‌اند و اتهامات اخیر علیه ایشان، تماما بی پایه و اساس بوده که صرفا جهت پرونده سازی مجدد علیه ایشان، توسط نهادهای امنیتی مطرح شده است.


علی نجاتی کارگر بازنشسته هفت تپه از سال ۱۳۷۸ به بعد به دلیل فعالیت های کارگری چندین بار بازداشت و روانه زندان شده است و به همین دلیل مورد خشم و تنفر این قبیل نهادها قرار گرفته است. گویا هر اتفاقی که در هفت تپه رخ دهد سازمانده و عامل آن، شخص علی نجاتی خواهد بود.


اما واقعیت اين است که کارگران هفت تپه، در راستای بهبود وضعیت معیشتی و منافع طبقاتی خود، دست به اعتراض و اعتصاب می‌زنند و گوش به فرمان هیچ شخص و ارگانی  نبوده و نیستند. آنچه که باعث می‌شود کارگران هفت‌تپه در میدان مبارزه حضور داشته باشند، همانا ستم و بی حقوقی مطلق و فقر و فلاکتی است که از جانب کارفرمایان و صاحبان سرمایه متوجه این کارگران بوده و شرایط کار و زندگی آنان را سوی نابودی و بی حقوقی مطلق سوق می دهد و آنان را مجبور به پیگیری حقوق و مطالبات خویش و اعتراض و اعتصاب می‌کند.


لذا مسدود کردن حساب بانکی کارگری بازنشسته (که حقوق ناچیزی از طریق این حساب دریافت می‌ کند)  و همچنین احضار او برای اجرای حکم ۵ سال زندان، در حقیقت سرکوب آشکار و ظلم مضاعفی است که شامل حال این کارگر بازنشسته شده و به او و کارگران شاغل و بازنشسته تحمیل می‌شود.


کارگران آگاه و فعالان کارگری این اقدام ضدکارگری را که به وضوح در حمایت از کارفرمایان و صاحبان سرمایه صورت می گیرد به شدت محکوم کرده و خواستار پایان دادن به این قبیل بگیر و ببندها و گروگان‌گیری‌ها در هفت تپه و سایر نقاط کشور می‌باشند.


لازم به توضیح است که  مشکل حاد قلب آقای نجاتی، در دو مرحله، توسط پزشکی قانونی خوزستان (اهواز) مورد تائید قرار گرفته و ایشان به دلیل تشدید این بیماری و حاد بودن وضعیتش، تحت معالجه مستمر و روزانه پزشکی و بیمارستانی بوده و به ویژه در شرایط کنونی، حال و روز خوبی به لحاظ شدت‌یابی این بیماری ندارد.


کارگران آگاه، تشکل‌ها و فعالان کارگری، این قبیل فشارها و اتهامات را، که آشکارا نشان از دخالت نیروهای امنيتي، برای ايجاد هراس در بین كارگران این شرکت (شرکت کشت و صنعت هفت تپه) و ديگر كارگران، در اقصی نقاط کشور دارند، محکوم نموده و خواهان پایان بخشیدن به اتهامات و پرونده سازی‌هایی از این دست، عليه كارگران و فعالين كارگري مي‌باشند.


سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه هرگونه پرونده سازی برای علی نجاتی ودیگر کارگران و فعالین کارگری را محکوم کرده وخواهان پایان دادن به این روند پوسیده میباشیم‌


۱۳۹۹ بهمن ۲۱, سه‌شنبه

قتل مهرداد طالشی جوان ۲۱ ساله زیر شکنجه وحشیانه در کلانتری ۱۱۵ تهران

 مهرداد طالشی فرزند خسرو، جوان ۲۱ ساله ورزشکار، اهل دیواندره کردستان بدون هیچگونه دلیل و اتهامی بازداشت و در کمتر از ۲ روز توسط ماموران جمهوری اسلامی به قتل رسید!

مهرداد طالشی که از دو سال پیش، برای زندگی نزد خواهرش، از دیواندره کردستان به تهران رفته بود، ساعت ۵ بعد از ظهر روز دوشنبه ۱۳ بهمن ١٣٩٩، برای خرید میوه از خانه خارج شد و در مسیر رفتن به مغازه توسط ماموران کلانتری ۱۱۳ در مقابل متروی بازار تهران بازداشت شد و بدون آنکه اجازه داده شود به خانواده‌اش خبر بدهد، به کلانتری ۱۱۵ منتقل شد. ساعت ۱۰ شب همان روز دوشنبه، مهرداد طالشی به آگاهی شاپور منتقل شده و در آنجا زیر شکنجه به قتل رسیده به طوری که آثار ضرب و شتم بر روی سر و گردن وی کاملاً مشهود بوده است.

مأموران آگاهی شاهپور ساعت ۶،۳۰ بامداد روز چهارشنبه ۱۵ بهمن ۹۹، جنازه مهرداد طالشی جوان ۲۱ ساله کردستانی را به بیمارستان بهارلو تحویل دادند. مسئولان بیمارستان، ساعت ۸،۳۰ صبح روز چهارشنبه ۱۵ بهمن، از بیمارستان بهارلو با آقای خسرو طاشی پدر مهرداد در دیواندره کردستان تماس گرفته شده و گفته‌اند که فرزندت اینجاست و پس از مراجعه به بیمارستان با جسد فرزندش روبرو شده و از تحویل جسد خودداری کرده است. مسئولین بیمارستان در جواب  سوال پدر مهرداد مبنی بر دلیل مرگ فرزندش گفته‌اند ما در اینباره چیزی نمی دانیم، جسد را اداره آگاهی به ما تحویل داده است.

 بنابر گزارش رسیده، مهرداد طالشی با ضربه به پشت سر به قتل رسیده‌است.

به گفته خانواده مهرداد، او هیچگونه سابقه سیاسی یا‌ کیفری و یا استعمال مواد مخدر نداشته و جوانی شجاع و ورزشکار بوده است.

جسد مهرداد طالشی روز یکشنبه ۱۹ بهمن، در سنندج در خفا به خاک سپرده شد. ماموران لباس شخصی وزارت اطلاعات، پس از این جنایت، روز دوشنبه خانواده طالشی را تهدید کردند که این جنایت را جایی بازگو نکنند و با هیچ کسی تماس نگیرند و اجازه ندهند مردم دیواندره، به منزل پدری مهرداد در خیابان خمینی جنب شهرک صنعتی شهرستان دیواندره بروند.

روز دوشنبه ۲۰بهمن، مراسم عزاداری مهرداد، در دیواندره در فضایی کاملا امنیتی برگزار شده و نیروهای امنیتی تحرکات مردم را کنترل می‌کردند.

آزادی آلسیا پیپرنو، شهروند تبعه ایتالیا در ایران

دفتر نخست وزیر ایتالیا، پنجشنبه ۱۹ آبان از آزادی آلسیا پیپرنو، شهروند تبعه این کشور در ایران خبر داد. آلسیا پیپرنو، اوایل مهرماه در ایران با...