در حالی که ایران سرشار از سرمایه و منابع طبیعی و انرژی است، اما سهم برخی زنان از ثروتهای ملی، کولبری و پدیده نوظهور زباله گردی زنان است.
نبود فرصتهای شغلی مناسب و شایسته زنان کشور بخصوص در مناطق محروم، با توجه به تورم و گرانی افسارگسیخته اقلام اساسی و پایهای یک خانوار، ایجاد شغلهای غیررسمی و کاذب را افزایش داده و زنان نیز از این امر استثناء ندارند.
یک فعال کارگری در کردستان نسبت به زبالهگردی زنان اعتراض کرده و میگوید: «نبایستی سهم زنان از این همه ثروت ملی مشاغلی کاذب چون کولبری و زبالهگردی باشد.»
طبیعی است که به دلیل نبود شغل ثابت و تمام وقت، زنان به ناچار و از قضا آنان که سرپرست خانوار هستند، هیچ منبع درآمد مطمئنی برای تامین هزینههای خود و فرزندانشان نداشته و مجبور هستند به پرریسکترین مشاغل همانند زبالهگردی و کولبری روی بیاورند.
عبدالله بلواسی، فعال صنفی کارگران مریوان در استان کردستان، درباره زبالهگردی زنان میگوید:
«زنانی که طبق قوانین موجود باید از همه مواهب بهرهمند باشند، امروز به لطف نبود اشتغال و بیپولی، به بدترین شغلها پناه آوردهاند؛ قبلا شاهد کولبری زنان بودیم، اما اکنون با پدیده نوظهور و دردناکتری مواجه هستیم؛ زبالهگردی زنان.»
وی ادامه میدهد: «در شهر مریوان در استان کردستان، زنانی هستند که زبالهگردی میکنند و با سر فرو بردن در سطلهای آلوده زباله آن هم در این شرایط بحرانی بیماری و کرونا، نان درمیآورند.»
بلواسی در ادامه میگوید: «امروز زنی را در حال زبالهگردی دیدم که قبلا هم او را میشناختم؛ او روزگاری نه چندان دور، از طبقه متوسط جامعه بوده است، اما با سیاستهای غلط و گرانیهای چندین سالهی اخیر، به فقر و زباله گردی رسیده است!»
وی افزود: «این در حالی است که این جا مریوان است؛ شهری که مرز باشماق را دارد؛ مرزی که به گفته مسئولان کشوری و محلی، بزرگترین درآمد را برای ایران دارد؛ سهم زنان از این همه درآمد چیست؟ آیا عادلانه است که سهم این زنان از این ثروت، فقط کولبری و سطلهای زباله باشد؟!»
به گفته بلوسی، فعال کارگری مریوان، اوضاع به شکلی پیش رفته که سهم محرومان و طبقات فرودست مریوان از مرز باشماق، فقط جادههای مرگ، درههای سقوط کولبران و سطلهای آشغال شهر شده است!
سهم زنان چه میزان است؟
بلوسی در ادامه میگوید: «زنانی که مجبور به زبالهگردی بخصوص در شهرهای کوچک میشوند، از فرط خجالت و به خاطر این که آشنایان، دوستان و اقوام آنها را نبینند، روی خود را میپوشانند و با دستهای لرزان در سطل آشغالهای مردم به دنبال روزی میگردند.»
وی افزود: «این زنان هیچ چاره دیگری ندارند که اگر داشتند، هزار سال به دنبال راهی نمیرفتند که برایشان تا این اندازه سخت باشد؛ این در حالی است که در اصل این زنان نباید خجالت بکشند؛ خجالت باید برای کسانی باشد که سهم این زنان را از ثروتهای ملی نپرداختهاند و باعث شدهاند آنها به این روز بیفتند!»
وی در خاتمه تاکید میکند: «این جا مریوانی است که این همه پتانسیل گردشگری دارد و حتی میشود با ساماندهی کولبران و به نظم کشیدن خردهتجارت کالا، زندگی خیلیها را زیر و رو کرد، اما عدهای فقط به دنبال سود خود هستند و نمیگذارند این اهداف عملی شود.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر